دیگر شرمم میشود از عشق بنویسم هنوز هم معنی عشق را نمیفمم عشق به همان دروغ های تو میگفتند؟! یا به جان ِ نیمه جان ِ من؟! "عشق" برای تو تكه كلام بود و برای من همان لحظه لحظه ی زندگی مانده ام عشق یعنی این نفسهای به شماره افتاده من ؟ این قلبِ شكسته؟ اشك ها و بغض ها و شب بیداری هــا؟ یا دروغ و بی خیالی های تو هنوز معنی عشق را نمیفمم .. خدا عشق را این چنین نیافرید دهخدا عشق را بد معنا نكرد من و تو "عشق" را بدنام كردیم
نظرات شما عزیزان:
برچسبـها :
mostafa |